سخته....
بهــ خودم میگویم : قوی بـــآش …
بهـ خودم میگویم : مهـم نیستــــ …
بهـ خودم شک کردن را می آموزم …
آیا واقعا ارزشش را داشت یا دارد ؟!
بهـ خودم می گویم : همیشهـ وقت هست برای فراموش کردن …
حداقل بهـ اندازه باقی ماندهـ ی عمرم …
ولی تهـ همهی این ها این است …
مــنـــ غــمگــیــنم …
و دلـــتـــنــگ توییــــ کهـ نیستیـــــــــــ …….
پ.ن :
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
پ.ن 2: دلم یه آهنگ غمگین می خواد و کمی اشک (خسته ام از غرور خسته ام از این بغض )
جمعه 92/6/15 9:39 عصرنیلوفر دلشکسته
| نظر