سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط خطی های یک دخترروانی...

رفتم تابیش ازاین خاطرات صورتی باتوبودنم خاکستری نشه...

سخته....

بهــ خودم میگویم : قوی بـــآش …

بهـ خودم میگویم : مهـم نیستــــ …

بهـ خودم شک کردن را می آموزم …

آیا واقعا ارزشش را داشت یا دارد ؟!

بهـ خودم می گویم : همیشهـ وقت هست برای فراموش کردن …

حداقل بهـ اندازه باقی ماندهـ ی عمرم …

ولی تهـ همهی این ها این است …

مــنـــ غــمگــیــنم …

و دلـــتـــنــگ توییــــ کهـ نیستیـــــــــــ …….

پ.ن :

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !

همین بس که :

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

پ.ن 2: دلم یه آهنگ غمگین می خواد و کمی اشک (خسته ام از غرور خسته ام از این بغض )


جمعه 92/6/15 9:39 عصرنیلوفر دلشکسته | نظر