سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط خطی های یک دخترروانی...

رفتم تابیش ازاین خاطرات صورتی باتوبودنم خاکستری نشه...

حرف هایی دارم

سر به سرم نگذار
دلِ شوخ? ها?ت را ندارم روزگار!
با توام ...
سازت هم که کوکِ کوک باشد قدمها?م به رقص نم?روند
محضِ رضا?ِ هرکه ! نوازشم کن!
بگذار باور کنم از دستِ تو غ?ر از بغض چ?دن درگلو
و از دستِ من جز پنهان کردنِ اشکها?م پشتِخروارها لبخند
کار? د?گر هم بر م? آ?د
ب?ا دستِ دوست? به هم بده?م
حا? نه برا?ِ هم?شه
برا?ِ چند ساعت ب?ا و گوش ها?ت را ت?ز کن
حرفها?? دارم
حرفها?? از جنسِ ناسازگار? ها?ت ...


سه شنبه 92/10/3 7:29 عصرنیلوفر دلشکسته | نظر